نویسه جدید وبلاگ
/// 
/// نامه ای از جانب عشق///
برای من نوشته:
گذشته ها گذشته ،
تمام قصه ها هوس بود،
برای او نوشتم:
برای تو هوس بود
ولی
برای من نفس بود/،/
کاشکی خبر نداشتی
دیونه نگاتم، یه مشت خاک ناچیز
افتاده ای به زیر پاتم،
کاشکی صدای قلبت نبود صدای قلبم،
کاشکی نگفته بودم:
تا وقت جون دادن با هاتم،//،
نوشته: هرچه بود تموم شد
نوشتم: عمر من حروم شد،
نوشته: رفته ای زه یادم
نوشتم: شمع رو به بادم،
نوشته: در دلم هوس مرد
نوشتم: دل توی قفس مرد،//،
کاشکی نبسته بودم زندگیم را به چشمات
کاشکی نخورده بودم به سادگی فریب حرفات،
لعنت به من که آسون به یک نگات شکستم
به این دل شکسته راه گریز را ساده بستم،//،
کاشکی صدای قلبت نبود صدای قلبم،
کاشکی نگفته بودم:
تا وقت جون دادن با هاتم،//،
/به یاد معین که جانم فدایش/
نویسه جدید وبلاگ
آهای تو
آهای تو
تو که
تمام دغدغه زندگیت
زیبایی رنگ رژ لبت است
تو
توان درد و دل یک مرد را نداری
حرف دل مرد را یا مرد میفهمد
یا
دود سیگارش
نویسه جدید وبلاگ
یکی بود
یکی نبود
روز و روزگاری در گوشه یه دشت سر سبز یه گل رز زیبا شکوفا شده بود این گل
خیلی زیبا بود به طوری که از تمام گل های اون اطراف زیبا تر بود این گل اینقدر زیبا
بود که همه به زیباییش حسادت میکردن ولی اون گل خیلی مغرور بود و به طوری که
فقط زیبایشش براش مهم بود فقط دوست داشت بهش بگن تو زیبایی روزگاری
گذشت تا یه بوته خار در کنار اون رشد کرد بوته خار عاشق اون شده بود هر لحظه
با نگاه به اون زنده بود فقط دوست داشت کنارش باشه بوش کنه به یادش زنده باشه
باهاش از زندگی لذت ببره روزها میگذشت و اون خار از گل محافظت میکرد و حتی
عشقش را بهش ابراز کرد ولی گل بهش اهمیت نمی داد تا این که یه روز یه اتفاقی
افتاد یه روز یه نفر که از اون جا میگذشت تصمیم گرفت که اون گل را بچینه ولی
وقتی بوته خار را دید پشیمون شد و راه خودش را عوض کرد و رفت
اینجا بود که گل عصبانی شد به خار گفت: تو زشتی تو بدی از من دور شو دیگه تحمل
دیدنت را ندارم تو در حد من نیستی ازت متنفرم
خار ناراحت شد
خیلی
خیلی
شب بود
شب گذشت
گل چشم باز کرد
دید یک دست بهش نزدیک شد و اون را از ساقه جدا کرد
گل به هرجا نگاه کرد خار نبود
اون
دیگه
تنها بود!!!!!!!!!
نویسه جدید وبلاگ
پرسیدند:
عشق چیست؟
گفتم:
آتش است.
پرسیدند:
مگر دیده ای!!!!
گفتم:
در آن سوخته ام.!!!!!
نویسه جدید وبلاگ
به گل گفتم :"عشق چیست؟"
گفت:" از من خوشگلتر است...."
به پروانه گفتم:"عشق چیست؟"
گفت:"از من زیباتر است...."
به شمع گفتم:"عشق چیست؟"
گفت:"از من سوزان تر است..........."
به عشق گفتم:"آخر تو چیستی؟"
گفت:"نگاهی بیش نیستم......."
نویسه جدید وبلاگ
زندگی شطرنج دنیا و دل است/
قصه پر رنج صد ها مشکل است/
شاه دل کیش هوس ها میشود/
پای اسب آرزو ها در گل است/
فیل بخت ما عجب کج میرود/
در سر ما بس خیال باطل است/
مهره های عمر ما نیمش برفت /
مهره های او تمامش کامل است/
مانسنجیده پی افکار او/
غافل از این که حریف ما حریف قابل است/
نویسه جدید وبلاگ
زندگی دفتری از خاطره هاست
یک نفر در دل شب
یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تا بازکنیم
عمرمان میگذرد
ما همه هم سفر
و رهگذریم
آنچه باقیست فقط خوبیهاست...!!!!!
پس بیا خوب زندگی کنیم که نام های خوب جاودان اند.
نویسه جدید وبلاگ
وبلاگ عاشقان دل شکسته
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...
در این شهر صدای پای مردمی است/
/
که هم چنان که تو را میبوسند//
طناب دار تو را میبافند//
مردمی که صادقانه دروغ میگویند//
ناباورانه از پشت به تو خنجر میزنند//
عاشقانه دل میشکنند//
خالصانه به تو خیانت میکنند//
و نامردی مرامشان است//
در این شهر//
هرچه تنها تر باشی/ /
پیروز تری.......!!!!!
(ادامه هم داره)
خدایااااااا /////////////
کودکان گل فروش را میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مردان خانه به دوش را میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دخترکان تن فروش را چطور میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
محراب های فرش فروش را.............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاسبان دین فروش را.................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مادران سیاه پوش را.............؟؟؟؟؟؟
همه را میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میخواهم یک تکه از آسمانت را بخرم!!!!!!!!!!
دیگر زمینت بوی زندگی نمیدهد!!!!!!!!!
بوی تعفن میدهد!!!!!!!!
ای فلک گر من نمیزادی اجاقت کور بود؟
من که خود راضی بر این خلقت نبودم زور بود؟
من که باشم یا نباشم کار گردون لنگ نیست/
من بمیرم یا بمانم هیچ کسی دل تنگ نیست.
بلبل نیستم که به هر شاخه ای غوغا کنم/
شمع هستم میسوزم و جان را فدایت میکنم/
روزگاریست طلب روخسار ت ام فکر من باش که در این شهر گرفتار تو ام/
گفته بودی طبیب دل بیمار منی پس طبیب دل من باش که بیمار توام/
به یاد اون که رفت و تنهام گذاشت
قصه از اون جا شروع شد که خیلی عصبی بود گفت دوستم داری؟
گفتم قد دنیا/
گفت ثابت کن/
گفتم چه جوری/
گفت تیغو بردار رگتو بزن/
گفتم مرگ زندگی دست خداست/
گفت پس دوستم نداری/
تیغ را برداشتم رگم رو زدم/
وقتی اهسته داشتم تو بغلش جون میدادم/ تو گوشم گفت/
اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی
وقتی از مشکلات زندگی خسته شدی /
و در برابر غصه ها کم اوردی/
دلت را صاف کن/
دستانت را به رو به آسمان دراز کن/
و با اخلوص نیت چند بار بگو/
ریدم تو این شانس/
تا حالا از خودت پرسیدی غروب کجاست؟
غروب جایی ست که دل من برات میمیره/
پش اگه دوسم داری برام دعا کن که هیچ وقت غروب نشه/
هرچند تا غروب چند لحظه دیگه بیشتر نیست/
کاش میشد لحظه ها را قاب کرد ////// خاطرات سوخته را بر باد کرد
کاش میشد باز عاشق میشدم/////// زندگی را با او هم دم میشدم
کاش دلم از جنس سنگ مررمرنبود///// کاش ذلم با عشق اشنا باز میبود
کاشششش.......قلب]
بیخیال زندگی را بچسب هی کاش کاش....
کاشتن در نیومد
در این سرای بی کسی-کسی به در نمیزند-
به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند-
نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار-
دریغ که از شبی چنین سپیده سر نمیزند
